English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8574 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
composite demand U تقاضای مرکب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blood chit U تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
caveator U کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
theory of effective demand determination U نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
combined influence mine U مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
at the request of U تقاضای
at the instance of U به تقاضای
total demand U تقاضای کل
aggregate demand U تقاضای کل
alpha pegasi U مرکب الفرس متن الفرس مرکب
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
inelastic demand U تقاضای بی کشش
request to send U تقاضای ارسال
aggregate demand function U تابع تقاضای کل
national demand U تقاضای ملی
at the instance of U بر حسب تقاضای
giving U تقاضای رای
pop the question <idiom> U تقاضای ازدواج
final demand U تقاضای نهائی
factor demand U تقاضای عوامل
excess demand U تقاضای بیش از حد
application for loan U تقاضای وام
demand for payment U تقاضای پرداخت
maximum demand U تقاضای بیشینه
market demand U تقاضای بازار
complementary demand U تقاضای تکمیلی
elastic demand U تقاضای با کشش
give U تقاضای رای
joint demand U تقاضای مشترک
request substitution U تقاضای تعویض
re claim U تقاضای مجدد
effective demand U تقاضای موثر
applications U تقاضای کار
application U تقاضای کار
complementary demand U تقاضای مکمل
gives U تقاضای رای
at my request U مطابق با تقاضای من
perfectly elastic demand U تقاضای کاملا با کشش
credit application U تقاضای گشایش اعتبار
perfectly inelastic demand U تقاضای کاملا بی کشش
rpo U تقاضای مظنه قیمت
taxes U تحمیل تقاضای سنگین
tax U تحمیل تقاضای سنگین
taxed U تحمیل تقاضای سنگین
soft market U بازار با تقاضای خوب
derived demand U تقاضای مشتق شده
downward sloping demand curve U منحنی تقاضای نزولی
elastic demand U تقاضای کشش دار
elastic demand U تقاضای انعطاف پذیر
to request issuance U تقاضای صدور کردن
law of downward sloping demand U قانون تقاضای نزولی
marginal demand price U قیمت تقاضای نهائی
demand U تقاضای خرید کالا
demands U تقاضای خرید کالا
demanded U تقاضای خرید کالا
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
inelastic demand U تقاضای غیر حساس
apply for a divorce U تقاضای طلاق کردن
oyer U تقاضای استماع یا دادرسی
toa for a job or position U تقاضای شغل کردن
request time out U تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
reclamation U تقاضای جبران خسارت کردن
callers U شخصی که تقاضای تماس دارد
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
caller U شخصی که تقاضای تماس دارد
layers U برنامهای که تقاضای ارسال کند
layer U برنامهای که تقاضای ارسال کند
call of more U حق تقاضای زیاد کردن مبیع
ask for a lady's hand U تقاضای ازدواج با بانویی کردن
To ask for political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To seek political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
demurrer U تقاضای تاخیر درصدور حکم
put the bite on someone <idiom> U از کسی تقاضای پول کردن
demurring U تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurs U تقاضای درنگ یا مکث کردن
rts U Send To Request تقاضای ارسال
demurred U تقاضای درنگ یا مکث کردن
demur U تقاضای درنگ یا مکث کردن
nonce word U واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
letters rogatory U نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
blue bark U تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
speculative demand for money U تقاضای سفته بازی برای پول
postulancy U تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
to withdraw an application U صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
statement of charge U مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
reclama U تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
The victors demanded unconditional surrender . U فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
ARQ U که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
small claim U ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
reclamation U تقاضای خسارت تعمیرمجدد و به پای کار اوردن وسایل بازیابی مجدد
appeal play U تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
striking off the roll U اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
neoclassical economics U در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
ink U مرکب
combined U مرکب
inks U مرکب
ink pad U مرکب زن
complex U مرکب
complexes U مرکب
combined arms U مرکب
formant U مرکب
complexities U مرکب
conposite U مرکب
hybrid U مرکب
composed U مرکب
roadsters U مرکب
roadster U مرکب
parasyntetic U مرکب
compound U مرکب
multiplex U مرکب
compounds U مرکب
mixed U مرکب
complexity U مرکب
tracing ink U مرکب
compounded U مرکب
composite U مرکب
searchingly U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searches U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
say's law U عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
search U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searched U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
complex number U عدد مرکب
combined stresses U تنش مرکب
combined staff U ستاد مرکب
combined forces U نیروهای مرکب
combined footing U شالوده مرکب
compound circuit U مدار مرکب
magnetic ink U مرکب مغناطیسی
combined command U یکان مرکب
decompound U مرکب درمرکب
compound converter U تبدیل گر مرکب
compound curve U انحناء مرکب
combined command U فرماندهی مرکب
combined circuit U مدار مرکب
combined bill of laning U بارنامه مرکب
combined stresses U تنشهای مرکب
company team U تیم مرکب
build up section U مقاطع مرکب
composite score U نمره مرکب
composite steel U فولاد مرکب
compositely U بطور مرکب
composite material U مواد مرکب
composite defense U دفاع مرکب
build up lining U پوشش مرکب
composite metal U فلز مرکب
composite column U ستون مرکب
compositeness U مرکب بودن
compositive cideo U ویدئوی مرکب
compound bending U خمش مرکب
composite armor U زره مرکب
compound catenary U اویزانداری مرکب
composite area U سطوح مرکب
wound pole U قطب مرکب
inker U مرکب نویس
multiple unit valve U لامپ مرکب
multivibrator U لرزه گر مرکب
oaten U مرکب از دانههای جو
hybrid wave U موج مرکب
harmonic motion U الحان مرکب
flitched beam U تیر مرکب
lenticular U مرکب از عدسی
onomastic U مرکب از اسم
parasyntetic U مشتق و مرکب
multiple offence U حمله مرکب
multimodal transport U حمل مرکب
mixed number U عدد مرکب
inkiness U سیاهی مرکب
interest on interest U ربح مرکب
ink pot U مرکب دان
markab U مرکب الفرس
ink eraser U مرکب پاک کن
ink bottle U مرکب دان
ink bag U کیسه مرکب
mixed flow U جریان مرکب
printer's ink U مرکب چاپ
printing ink U مرکب چاپ
compound wound motor U موتور مرکب
compound wound generator U مولد مرکب
compound statement U جمله مرکب
compound probability U احتمال مرکب
compound motion U حرکت مرکب
magnetic battery U مغناطیس مرکب
compound magnet U مغناطیس مرکب
compound lens U عدسی مرکب
compound eye U چشم مرکب
summation tone U صوت مرکب
converter valve U لامپ مرکب
copying ink U مرکب کپیه
pully block U قرقره مرکب
saccharic U مرکب ازساخارین
drawing ink U مرکب رسم
double ignorance U جهل مرکب
compounds U اتصال مرکب
dense ignorance U جهل مرکب
decomposite U مرکب درمرکب
cuttle fish U ماهی مرکب
Recent search history Forum search
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1ریشه لغت سرسام چیست
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com